تحقیقات پیشرفته در حوزه هوش مصنوعی پیشبینی میکند که ظهور هوش مصنوعی عمومی(AGI) ممکن است از چند سال آینده تا مدتهای نامعلوم طول بکشد. در این میان، اقتصاددانان نیز درباره تاثیرات بالقوه این فناوری اختلاف نظر دارند؛ برخی آیندهای با بهرهوری پیوسته در حال افزایش را پیشبینی میکنند، در حالی که برخی دیگر به پیشرفتهای محدودتر باور دارند. با این حال، اکثریت کارشناسان موافقند که پیشرفت تکنولوژی، هرچقدر هم که گسترده باشد، تضمینی برای بهرهمندی همگان نیست.
چشماندازی به آینده
با وجود این، بسیاری از پروژههای مهم تحقیق و توسعه هوش مصنوعی، اعلام میکنند که تضمین بهرهمندی همگان از این فناوری یکی از اهداف کلیدی آنهاست. اما تلاش برای اطمینان از اینکه هوش مصنوعی به ایجاد آیندهای فراگیر کمک کند، یکی از حوزههای کمتر سرمایهگذاری شده در حکمرانی هوش مصنوعی است. این وضعیت، با توجه به عدم قطعیتهای فعلی، طبیعی به نظر میرسد؛ چرا که تأثیرات هوش مصنوعی بر کار و نابرابری هنوز کاملاً مشخص نیست و طراحی مداخلات را دشوار میکند. با این حال، میدانیم که برخی از عوامل کلیدی، تعامل بین هوش مصنوعی و نابرابری در چند دهه آینده را شکل خواهند داد. توجه به این عوامل میتواند ما را در جهت تبدیل این ایده که هوش مصنوعی به نفع همه خواهد بود، از یک رؤیای پوچ به واقعیت، یاری کند.
هوش مصنوعی عمدتاً توسط بخش خصوصی توسعه یافته و استفاده میشود، بنابراین به شدت تحت تأثیر ساختارهای انگیزشی در اقتصادهای جهانی قرار دارد. اگر بخواهیم پیشبینی دقیقی درباره این اقتصادها داشته باشیم، باید به ترکیب جمعیتی آینده آنها توجه کنیم. تفاوتهای قابلتوجهی بین کشورهای با درآمد بالا که جمعیت آنها به سرعت پیر شده و بدون مهاجرت کاهش مییابد، و کشورهای با درآمد پایین و متوسط که به دلیل رشد جمعیت، تا پایان قرن رشد خواهند کرد، وجود دارد.
بیشتر بخوانید: ابزارهای برتر تحلیل پیش بینی تقویت شده با هوش مصنوعی (AI-Enhanced) برای سال ۲۰۲۴
آفریقا: شروع تلاشها برای تنظیمگری هوش مصنوعی
در حالی که هوش مصنوعی در سراسر قاره آفریقا در حال گسترش است و سیاستهای جدیدی در حال شکلگیری هستند، زیرساختهای دیجیتال ضعیف و موانع نظارتی میتوانند روند پذیرش آن را کند کنند. این وضعیت چه ارتباطی با هوش مصنوعی دارد؟ توسعه هوش مصنوعی در کشورهای پیر متمرکز است و این فناوری از نیازها و انگیزههای خاص آن مناطق پیروی میکند. کشورهایی که با کاهش نسبت افراد در سن کار به بازنشستگان مواجهاند، باید راههایی برای گسترش نیروی کار مؤثر خود پیدا کنند، خواه با استفاده از نیروی انسانی یا هوش مصنوعی. افزایش سن بازنشستگی تنها راهحل محدود و ناخوشایند است. از سوی دیگر، مهاجرت نیز میتواند تأثیرگذار باشد، اما با توجه به احساسات ضد مهاجرتی، چنین امری بعید به نظر میرسد. اگر سیاستهای مهاجرتی در کشورهای ثروتمند تغییر نکند، احتمالاً شاهد استفاده از هوش مصنوعی برای پر کردن شکافهای نیروی کار خواهیم بود.
در نگاه اول، این روند ممکن است نابرابری را تشدید نکند. اما اگر همراه با توزیع ناعادلانه دستاوردها و زیانها، کاهش حقوق و شرایط کار و افزایش نظارت بر کارگران باشد، میتواند به افزایش نابرابری منجر شود. حتی اگر تلاشها برای جایگزینی نیروی کار با هوش مصنوعی در کشورهای ثروتمند موفقیتآمیز باشد، ممکن است نابرابری بینالمللی را تشدید کند. کشورهای با درآمد پایین، به ویژه در قرن بیست و یکم، نیازمند اشتغال سودمند هستند، نه تکنولوژی جایگزین نیروی کار. با این حال، ماشینهایی که برای جبران کمبود نیروی کار در کشورهای ثروتمند طراحی شدهاند، اغلب به سرعت در کشورهای دیگر که نیازمند اشتغال بیشتری هستند، گسترش مییابند.
بیشتر بخوانید: کاربردهای رباتهای هوش مصنوعی، همکاران آینده ما
استفاده از هوش مصنوعی برای نیازهای جهانی و ضرورت تغییر مسیر
در چنین شرایطی، کاربردهای هوش مصنوعی که برای صرفهجویی در نیروی کار طراحی شدهاند، ممکن است نسبت به کاربردهای مفیدتر، توسعه بیشتری پیدا کنند. برای مثال، توسعه هوش مصنوعی برای مقابله با تغییرات آب و هوا، پیشبینی بلایای طبیعی، یا آموزش شخصی مقرون به صرفه ممکن است در مقابل پروژههای صرفهجویی در هزینه نیروی کار در بخشهای خردهفروشی، مهماننوازی و حملونقل کمرنگ شود. دولتها، بانکهای توسعه، و سازمانهای خیریه باید سرمایهگذاریهای گستردهتری انجام دهند تا از کاربردهای هوش مصنوعی در کمک به رفع نیازهای کشورهای فقیرتر اطمینان حاصل شود.
اما این مسیر پیشفرض نمیتواند سرنوشت نهایی باشد. ما میتوانیم تصمیم بگیریم که تلاشهای تحقیق و توسعه عمومی بیشتری را به سمت چالشهای جهانی مانند تسریع در گذار به انرژی سبز و بهبود نتایج آموزشی هدایت کنیم. سرمایهگذاری در ایجاد مراکز توسعه هوش مصنوعی در کشورهای با درآمد پایین میتواند به تغییر این مسیر کمک کند. اگر هیچکدام از این اقدامات انجام نشود، هوش مصنوعی همچنان به وسیله انگیزههای اقتصادی محدودکننده شکل میگیرد و میتواند به پیامدهای منفی عمیقی نه تنها برای کشورهای فقیرتر، بلکه برای همه منجر شود.