مطالعه‌ای جدید در سال 2025 که با استفاده از فناوری الکتروآنسفالوگرافی (EEG) انجام شده، نشان می‌دهد که چگونگی درگیری ذهنی افراد و ویژگی‌های روان‌شناختی آن‌ها، بر تصمیم‌گیری‌های مربوط به خطرات ایمنی در بین کارگران معدن تأثیر می‌گذارد و میزان درگیری شناختی آن‌ها را دستخوش تغییر می‌کند.

چه عواملی بر درک خطر و تصمیم‌گیری در معادن اثر دارند؟

پژوهش‌های پیشین مدت‌هاست که نشان داده‌اند، عوامل پیچیده‌ی شناختی، وضعیت‌های احساسی، و ویژگی‌های روان‌شناختی فردی، نقش مهمی در درک خطر و فرآیند تصمیم‌گیری ایفا می‌کنند. نظریه‌های تصمیم‌گیری رفتاری نیز بر نقش انگیزه، توجه و تنظیم احساسات، به‌ویژه در شرایط بحرانی و ایمنی‌محور تأکید دارند.

از دیدگاه عصبی، پتانسیل‌های مرتبط با رویداد (ERP) مانند مؤلفه‌های P300 و LPC (مولفه مثبت دیرهنگام) به عنوان شاخص‌هایی کلیدی در نحوه پردازش اطلاعات توسط مغز و تخصیص توجه در وظایف تصمیم‌گیری شناخته شده‌اند.

درگیری ذهنی (self-involvement) یا احساس شخصی بودن خطر، نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌گیری این پاسخ‌های عصبی دارد. وقتی فردی خطری را مستقیماً مربوط به خود می‌بیند، منابع شناختی بیشتری به آن اختصاص می‌دهد و فعالیت مغزی بالاتری نشان می‌دهد. اما اگر خطر مربوط به دیگران باشد، پاسخ‌های عاطفی و انگیزشی فرد کاهش می‌یابد.

با تکیه بر این فرضیه، پژوهشگران این مطالعه بر آن شدند تا بررسی کنند که آیا درگیری ذهنی، واقعاً رفتار ایمنی‌محور معدن‌کاران را تحت تأثیر قرار می‌دهد یا نه، و آیا EEG می‌تواند بینشی درباره سازوکارهای شناختی و عاطفی این فرآیند ارائه کند. همچنین، نقش “روان‌شناسی ناایمن” نیز بررسی شد؛ یعنی مجموعه‌ای از ویژگی‌های روانی که ممکن است افراد را به سمت ریسک‌پذیری بیشتر یا ارزیابی نادرست خطرات سوق دهند. این فرض بر پایه مطالعات قبلی است که چنین ویژگی‌هایی را با رفتارهای ناایمن در محیط‌های پرخطر مرتبط دانسته‌اند.

مطالعه حاضر

در این تحقیق، یک آزمایش آزمایشگاهی طراحی شد که در آن فعالیت مغزی معدن‌کاران هنگام انجام وظایف تصمیم‌گیری مربوط به خطرات ایمنی با استفاده از EEG ثبت می‌شد. شرکت‌کنندگان براساس سطح ویژگی‌های روان‌شناختی ناایمن، دسته‌بندی شدند. این ویژگی‌ها با استفاده از پرسش‌نامه‌های معتبر در زمینه وضعیت‌های عاطفی و تمایل به رفتار ناایمن سنجیده شد.

هر شرکت‌کننده وظایفی را در قالب سناریوهایی با خطرات ایمنی انجام داد. این سناریوها در دو قالب ارائه شدند: سناریوهای با درگیری ذهنی بالا (خطر مستقیماً متوجه شرکت‌کننده بود) و سناریوهای با درگیری ذهنی پایین (خطر متوجه همکاران یا محیط اطراف بود). علاوه‌بر ثبت EEG، داده‌های رفتاری مانند زمان واکنش و دقت تصمیم‌گیری نیز جمع‌آوری شد.

تحلیل EEG بر روی مؤلفه‌های P300 و LPC متمرکز بود تا مشخص شود که توجه و پردازش شناختی چگونه بین شرایط مختلف و گروه‌های روان‌شناختی تغییر می‌کند. برای حصول نتایج قابل اطمینان، داده‌ها با روش‌های دقیق پاک‌سازی شامل حذف نویز و تقسیم‌بندی سیگنال پردازش شدند. سپس پاسخ‌های عصبی و رفتاری براساس تفاوت‌های روانی و سطح درگیری ذهنی مورد مقایسه آماری قرار گرفت.

درگیری ذهنی بر تصمیم‌گیری در معدن‌کاری تأثیر می‌گذارد

یافته‌ها به‌وضوح نشان داد که درگیری ذهنی نقش چشم‌گیری در تصمیم‌گیری ایفا می‌کند. زمانیکه خطر مستقیماً متوجه فرد بود، معدن‌کاران—خصوصاً آن‌هایی که دارای ویژگی‌های روان‌شناختی ناایمن بودند—زمان بیشتری برای تصمیم‌گیری صرف کردند و پاسخ‌های عصبی قوی‌تری نشان دادند. به طور مشخص، دامنه P300 در سناریوهای درگیرانه بیشتر بود، که نشان‌دهنده توجه بیشتر و تلاش ذهنی بیشتر است.

جالب اینجاست که در سناریوهای بدون درگیری شخصی، شرکت‌کنندگانی که ویژگی‌های روان‌شناختی ایمن‌تری داشتند، دامنه P300 و LPC بیشتری نشان دادند؛ به این معنا که حتی زمانی که خطر مستقیماً آن‌ها را تهدید نمی‌کرد، همچنان هوشیار و درگیر باقی می‌ماندند. این الگوها نشان می‌دهد افراد زمانی که خطری را شخصی احساس می‌کنند، منابع ذهنی و عاطفی بیشتری درگیر می‌کنند، که می‌تواند به رفتار محتاطانه‌تر منجر شود.

نویسندگان این نتایج را در چارچوب نظریه ادراک خطر تفسیر می‌کنند: وقتی فردی خطر را متوجه خود بداند، اطلاعات را عمیق‌تر پردازش می‌کند و تصمیم‌های ایمن‌تری می‌گیرد. در مقابل، افرادی با ویژگی‌های ناایمن ممکن است خطراتی را که مستقیماً به آن‌ها مربوط نمی‌شود، دست‌کم بگیرند که این می‌تواند احتمال بروز رفتار ناایمن را افزایش دهد.

این مطالعه شواهد قانع‌کننده‌ای ارائه می‌دهد که درگیری ذهنی نقش کلیدی در نحوه ارزیابی و واکنش معدن‌کاران به خطرات ایمنی دارد و هم داده‌های رفتاری و هم داده‌های عصبی این نتیجه را پشتیبانی می‌کنند.

وقتی خطر شخصی می‌شود، معدن‌کاران درگیری شناختی بیشتری از خود نشان می‌دهند، که از طریق افزایش پاسخ‌های P300 و LPC قابل مشاهده است. در عین حال، ویژگی‌های روانی ناایمن باعث کاهش حساسیت به خطر، به‌ویژه زمانی که تهدید غیرمستقیم است، می‌شوند.

برنامه‌های آموزشی برای ایمنی بیشتر در معدن

این یافته‌ها بر اهمیت گنجاندن ارزیابی‌های روان‌شناختی در مدیریت ایمنی تأکید دارند. برنامه‌های آموزشی که بر مسئولیت‌پذیری فردی و اهمیت شخصی‌سازی خطر تأکید دارند، احتمالاً برای افرادی با گرایش‌های ناایمن، اثربخش‌تر خواهند بود. افزون‌براین، استفاده از شاخص‌های عصبی مانند ERPها می‌تواند ارزیابی‌های ایمنی را ارتقاء دهد، چون درکی عمیق‌تر از نحوه پردازش خطر در ذهن کارکنان فراهم می‌سازد.

پژوهش‌های آینده می‌توانند با افزایش تعداد نمونه‌ها، واقعی‌تر ساختن سناریوهای شبیه‌سازی‌شده، و بررسی عوامل روانی و احساسی دیگر در فرآیند تصمیم‌گیری، این یافته‌ها را گسترش دهند. هدف نهایی این مسیر پژوهشی، پشتیبانی از رویه‌های ایمن‌تر و ایجاد سیستم‌های واکنشی بهتر در صنعت معدن است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *